جدول جو
جدول جو

معنی یک بن - جستجوی لغت در جدول جو

یک بن
(یَ / یِ بُ)
ریحان. (ناظم الاطباء). رجوع به ریحان شود
لغت نامه دهخدا
یک بن
یک بند خوانی، بخش کردن آواز که به طور معمول با یک مقام بزرگ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یک بند
تصویر یک بند
پشت سرهم، یک نفس و بدون درنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اَ شَ)
معقل بن مالک. از روات حدیث است و ابوموسی محمد بن المثنی از او روایت کند. در طول تاریخ اسلام، روات همواره در انتقال و حفظ سنت های نبوی نقشی اساسی ایفا کرده اند. این افراد با دقت در جمع آوری و ارزیابی احادیث، تلاش کرده اند که فقط احادیث صحیح و معتبر به نسل های بعدی منتقل شوند و از انتشار روایات جعلی جلوگیری کنند. تلاش های روات در نهایت به حفظ اصالت و صحت منابع دینی مسلمانان کمک کرده است.
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ بَ)
متصل. پیوسته. دایم. متوالیاً. مدام: دیشب تا صبح یک بند بارید. بیمار شب را یک بند هذیان گفت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
نیکوبندگی. به شرایط بندگی نیکو عمل کردن. بندۀ نیک بودن. (از فرهنگ فارسی معین). نیز رجوع به نکوبندگی و نیکوبندگی شود: اگر مرا هزار جان باشد فدای یک ساعت رضا و فراغ ملک دارم از حقوق نعمت های او یکی نگزارده باشم و در احکام نیک بندگی خود رامقصر شناسم. (کلیله و دمنه از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
نیکواساس
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ بَ)
یک بند. دایم. پیوسته. متصل. بلاانقطاع. (یادداشت مؤلف).
- تب یک بندی، تب لازم. حمای لازمه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
ابن شیخ مهدی. مردی بود از عرب به بخارا، وی شیعه و مبارز بود و گروهی بیشمار را گرد خود جمع کرد. از جمله امیر بخارا عبدالجبار بن شعیب و امیر خوارزم عبدالملک بن هرثمه با وی بیعت کردند. ابومسلم به جنگ وی لشکر فرستاد مردم بخارا با شریک همدست و همداستان گشتند ولی سرانجام شریک از سپاه ابومسلم و قتیبه بن طغشاده شکست خورد و در حین جنگ از اسب بیفتاد و کشته شد. (از تاریخ بخارای نرشخی صص 73-77). زرکلی مرگ وی را به سال 133 هجری قمری نوشته است. رجوع به اعلام زرکلی و کامل بن اثیر ج 5 ص 168 شود
لغت نامه دهخدا
(تَ بِ یَ / یِ بَ)
رجوع به تب و تب بندی و تب لازم شود
لغت نامه دهخدا
(اَ فُ دَ)
محمد بن اسماعیل. از روات حدیث است و بعضی نام او را دینار گفته اند. در تاریخ اسلام، روات نقشی اساسی در حفاظت از سنت های نبوی داشته اند. این افراد با جمع آوری احادیث و تکیه بر دقت در تحلیل اسناد و شخصیت راویان، از اصالت دین اسلام محافظت کردند. در حقیقت، روات با نقل احادیث صحیح، سبب شدند تا آموزه های پیامبر اسلام (ص) بدون تحریف به مسلمانان منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ / اَ نُ هََ)
قاسم بن محمد اسدی. محدث است و ثوری از او روایت کند. در قرون نخست اسلام، محدث بودن نشانه ای از علم، دیانت، و تعهد علمی بود. این افراد با طی کردن سفرهای طولانی برای شنیدن یک حدیث از راوی معتبر، نشان دادند که حفظ و انتقال سنت پیامبر برایشان امری حیاتی است. به همین دلیل است که کتب معتبر حدیثی با وسواس علمی فراوان تدوین شده اند و محدثان در این مسیر، سنگ بنای این علوم را بنا نهادند.
لغت نامه دهخدا
ابن نهیک بن اساف. صحابی است. صحابی به شخصی گفته می شود که رسول خدا را دیده، با او تعامل داشته، به او ایمان آورده و تا لحظه مرگ بر دین اسلام باقی مانده باشد. نقش کلیدی صحابه در فتوحات اسلامی، سیاست گذاری دینی و انتقال میراث نبوی، آنان را به چهره هایی ماندگار در تاریخ بدل کرده است.
لغت نامه دهخدا
(اَ شَ)
یحیی بن یزید بن ضماد المصری. از روات است. روات در علم حدیث نه تنها به عنوان ناقلان ساده احادیث شناخته نمی شوند، بلکه آنان به عنوان تحلیلگران و بررسی کنندگان دقت در سند روایت ها نیز شناخته می شوند. این افراد با دقت و توجه ویژه به منابع مختلف روایات، توانسته اند احادیث صحیح را از روایت های جعلی و نادرست تمییز دهند و به منابع معتبر علمی تبدیل کنند.
لغت نامه دهخدا
متوالیاً، مدام، دایم پشت سرهم یک نفس بدون درنگ: پشت دستگاه دودکش می نشست و یک بند ناله کسالت آور و غم افزای آنرا بگوش همسایگان می رساند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک بندگی
تصویر نیک بندگی
بشرایط بندگی نیکو عمل کردن بنده نیک بودن: (اگر مرا هزار جان باشد فدای یکساعته رضا و فراغ ملک دارم از حقوق نعمتهای او یکی نگزارده باشم و در احکام نیک بندگی خود را مقصر شناسم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک بند
تصویر یک بند
((~. بَ))
پیوسته، پشت سر هم
فرهنگ فارسی معین
از توابع بنافت ساری، نام مرتعی در چند نقطه از کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در حوزه ی کارمزد سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
چشمه ای در روستای یخکش بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
کیک پختن، درست کردن کیک
دیکشنری اردو به فارسی